۲۱:۲۴ - ۱۴۰۴/۰۶/۱۷

در آستانه یک‌سالگی دولت مسعود پزشکیان، موضوع اقتصاد کشور و معیشت مردم را در گفت‌وگو با دکتر حسین صمصامی عضو کمیسیون اقتصاد مجلس شورای اسلامی، مورد بررسی قرار دادیم. مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید. * عملکرد یک ساله دولت چهاردهم در حوزه اقت...

دکتر حسین صمصامی عضو کمیسیون اقتصاد مجلس شورای اسلامی مطرح کرد:

شکست دولت چهاردهم در بهبود معیشت مردم

شکست دولت چهاردهم در بهبود معیشت مردم

در آستانه یک‌سالگی دولت مسعود پزشکیان، موضوع اقتصاد کشور و معیشت مردم را در گفت‌وگو با دکتر حسین صمصامی عضو کمیسیون اقتصاد مجلس شورای اسلامی، مورد بررسی قرار دادیم. مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

* عملکرد یک ساله دولت چهاردهم در حوزه اقتصاد را به طور کلی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در ارتباط با آسیب‌شناسی عملکرد اقتصادی دولت آقای پزشکیان خوب ابعاد خیلی گسترده‌ای را در نظر باید گرفت. یعنی بخش کشاورزی یک موضوع است بخش نفت یک موضوع، بخش صنعت و به همین ترتیب بخش‌های مختلف اقتصادی که خوب به هر حال این‌ها خیلی گسترده است و طبیعی است که در این مجالی که داریم نمی‌شود این‌ها را یکی یکی باز کرد؛ اما اگر بخواهیم روی مهم‌ترین موضوعات انگشت بگذاریم چیزی که بارها و بارها مقام معظم رهبری تاکید کردند، بحث معیشت است. در رأس بحث اقتصاد بحث معیشت مردم و در بحث معیشت مردم بحث تورم است. چون می‌دانید که از منظر تئوری‌های اقتصادی اگر نتوانید تورم را مهار بکنید سرمایه‌گذاری هم اتفاق نمی‌افتد رشد اقتصادی هم اتفاق نمی‌افتد چون در تورم‌های بالا معمولاً رشد اقتصادی اتفاق نمی‌افتد. در ادبیات اقتصادی میگویند در تورم‌های بالا اتفاقاً رابطه بین اشتغال و تورم رابطه منفی می‌شود. یعنی هرچقدر که تورم‌های بالاتری داشته باشی سرمایه‌گذاری کمتر می‌شود لذا در بحث مربوط به اقتصاد اگر بخواهید ارزیابی کنید به نظر من اولویت اول بحث تورم است. باید بتوانید تورم را مهار کنید و اگر توانستید تورم را مهار بکنید آن وقت می‌توانید به مسائل معیشتی مردم را سروسامان بدهید.

* علت تورم‌های بالا و ماندگار در اقتصاد ایران چیست؟
چند تا نکته وجود دارد در ارتباط با بحث تورم که تقریباً از سال ۹۷ تاکنون تورم‌ها بالای ۴۰ درصد بوده و البته سال گذشته آمد روی ۳۴ درصد و مجدد دارد این روند افزایشی می‌شود یعنی در تیرماه بر اساس آن چیزی که مرکز آمار اعلام کرده تورم نقطه‌به‌نقطه ۴۱.۱ درصد و تورم متوسط حدود ۳۶ درصد اعلام شده است. لذا نکته‌ای که وجود دارد این است که باید علت‌العلل اصلی تورم را شناسایی کنیم. خوب از منظر اقتصادی عوامل مختلفی در بحث تورم مؤثر هست و در رأس آن‌ها معمولاً در ادبیات اقتصاد بحث نقدینگی را مطرح می‌کنند که به قول آن گفته معروف آقای فریدمن که می‌گوید تورم در هرجا و در هر مکان و در هر زمان ریشه‌اش نقدینگی است. این جمله معروف آقای فریدمن مربوط به ۱۹۵۰ بوده و بعد از آن تئوری‌ها اقتصادی خیلی‌ها آمدند نقضش کردند گفتند نه تورم می‌تواند به دلایل مختلف دیگری هم اتفاق بیفتد. اما بحثمان روی بحث اقتصاد ایران است که تورم در اقتصاد ایران آیا ریشه پولی دارد اینکه تورم در مقاطع مختلف ممکن است دلایل متفاوتی داشته باشد. مثال بزنم در سال ۱۳۲۰ که متفقین آمدند ایران را گرفته بودند می‌دانید که ارتش متفقین آمدند از بانک ملی پول گرفتند حالا به پشتوانه ارزها و طلاهایی که متفقین می‌ریختند به حساب بانک ملی در خارج و البته مسدود می‌کردند و اجازه برداشت به ایران نمی‌دادند. اما در مقابلش ریال می‌دادند به ارتش متفقین و آن‌ها با این ریال هزینه می‌کردند در اقتصاد. خوب این‌ها چه کار کردند آمدند کلی ارزاق را از بازار خریدند و کمبود ارزاق اتفاق افتاد و قیمت ارزاق و کالاهای اساسی و مایحتاج مردم به شدت افزایش پیدا کرد، به طوری که در طول تاریخ اقتصاد ایران اگر بررسی کنید بالاترین نرخ تورم در سال ۱۳۲۰ با نرخ ۱۱۰ درصد رخ داد. آن زمان تورم دلیلش چه بود؟ دلیلش نقدینگی بود. یعنی بانک ملی می‌آمد ریال در اختیار متفقین قرار می‌داد. آن‌ها می‌آمدند خرج می‌کردند و کالا از اقتصاد جمع شد. مردم که می‌آمدند خرید بکنند جنس نبود لذا قیمت اجناس مرتب بالا می‌رفت. بله اینجا دقیقاً می‌بینیم که پول در اختیار مردم است و مردم می‌خواهند جنس بخرند اما جنس نیست خوب قیمت جنس می‌رود بالا.

* اما در بحث اقتصاد فعلی ایران سؤال این است که آیا علت‌العلل تورم نقدینگی است یا عامل دیگر؟

اگر نتوانیم این را خوب درک و خوب تحلیل بکنیم چه می‌شود؟ یک سیاست غلط را اتخاذ می‌کنیم به جای اینکه بیاییم با علت مواجه بشویم به اصطلاح آن معلول درست بشود میاییم چه کار می‌کنیم روی معلول سیاست‌گذاری می‌کنیم. یکی از اشکالات اصلی در عرصه سیاست‌گذاری اقتصادی این است که جای علت و معلول را عوض کردیم یعنی چه؟ یعنی اینکه فکر می‌کنیم علت تورم، نقدینگی است حال آنکه شواهد میدانی و شواهد اقتصادی به نشان می‌دهد که نقدینگی خودش معلول است و علت‌العلل چیز دیگری است. علت‌العلل این موضوع، نرخ ارز است. لذا وقتی که بحث نقدینگی را اصل می‌دانید و نرخ ارز را معلول می‌دانید می‌گویید تا مادامی که نقدینگی را کنترل نکردید خوب نرخ ارز هم باید برود بالا لذا در بودجه سالانه نرخ ارز را می‌برید بالا و به انحای مختلفی ارز نرخ‌های جدید درست می‌کنید نتیجه‌اش این می‌شود نرخ ارز که می‌رود بالا هیچ، نقدینگی هم به دنبالش افزایش پیدا می‌کند. بعد یک اشتباه دیگری که مرتکب می‌شویم میگوییم که علت‌العلل رشد نقدینگی کسری بودجه است. مرتب میگوییم سلطه مالی سلطه مالی؛ سلطه مالی یعنی چه؟ یعنی رشد نقدینگی علت‌العللش دولت است. آیا آمار این را تأیید می‌کند؟ در آماری که خود بانک مرکزی منتشر کرده در قسمت مربوط به منابع نقدینگی ببینید، ۷۰ درصد منابع نقدینگی وام‌هایی است که بانک‌ها دادند خوب این وام‌هایی که بانک‌ها دادند از کجا آوردند دادند یا از بانک مرکزی قرض گرفتند یا اضافه برداشت کردند یا به هر حال از منابعی که در اختیار بوده استفاده کردند. منبع ۷۰ درصد نقدینگی، وام است و جالب این است که تنها ۸ درصد منبع نقدینگی، خالص بدهی بخش دولتی به نظام بانکی و بانک مرکزی است. این یعنی چه؟ یعنی سهم بخش دولتی از نقدینگی حدود ۸ درصد است. آن قسمت مربوط به خالص دارایی خارجی نظام بانکی هم حداکثر ۱۵ درصد است. بقیه‌اش چیست؟ عمده‌اش وام‌هایی است که بانک‌ها دادند، اضافه برداشت‌هایی است که از بانک‌ها دارد اتفاق می‌افتد. عامل اصلی این اضافه برداشت‌ها کدام بانک‌ها است؟ یک بخشش بانک سپه است که چهار پنج تا بانک مشکل‌دار را ادغام کردیم در بانک سپه. یکی از معضلات اصلی، بانک‌های خصوصی هستند و در رأس آنها بانک آینده است که حدود ۳۰۰ هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی برداشت کرده است. خوب این‌ها همه عواملی است که دارند نقدینگی را رشد می‌دهند. پس اینکه می‌گوییم عامل اصلی نقدینگی، کسری بودجه است، بله این داستان یک زمانی بود اما ماهیت تورم و عوامل مؤثر بر تورم در دوره‌های مختلف ممکن است متفاوت شود. اینطور نیست که مثلاً این فرد همیشه فقط با یک میکروب مریض شود نه ممکن است میکروب‌های مختلفی وارد بدنش شود و این مرض عوامل مختلفی داشته باشد. لذا نکته‌ای که وجود دارد این است که یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی که داریم می‌کنیم در عرصه سیاست‌گذاری اقتصادی این است که جای علت و معلول را عوض کردیم. علت اصلی تورم در کشور نقدینگی نیست.

*علت‌العلل تورم که همان ارز است برای چه ایجاد شده است؟

دیدیم که آمارهای مرکز آمار و بانک مرکزی حکایت از این دارد که روند تورم رشد فزاینده گرفته است؛ بنابراین دولت در عرصه سیاست‌گذاری در بحث معیشت مردم قطعاً شکست‌خورده است؛ یعنی آمار دارد این را نشان می‌دهد. این موضوع، موضوع مهمی است. یعنی به نظر من در رسانه باید روی این موضوع کار شود که علت‌العلل چیست. تا گفته می‌شود تورم گفته می‌شود نقدینگی بعد وقتی که دولت بودجه را می‌آورد به تنها چیزی که توجه نمی‌کند بحث ارز است. به هر حال ذینفع‌هایی وجود دارند که این دارد اتفاق می‌افتد. سیاست‌های درواقع ترازنامه و این‌ها سعی کرده نقدینگی را کنترل کند. حالا بانک مرکزی آمده است با کنترل ترازنامه به اصطلاح نقدینگی را کنترل کند؛ آیا موفق بود؟ در سال گذشته یک مقدار نقدینگی کنترل شد آمد به سطح ۲۴ درصد. بعد چه شد؟ اثرات شدید منفی بر بخش تولید گذاشت یعنی تولید را به قهقرا رساند و صنعت با کمبود نقدینگی مواجه شده است. از یک طرف دارید هزینه را بالاتر می‌برید و مرتب از یک طرف تسهیلات را کمتر می‌کنید خوب دارید تولید را خفه می‌کنید.

* آیا دولت نمره قبولی دارد در بحث مدیریت اقتصادی و بحث اصلاح معیشت مردم و بهبود و ارتقای معیشت مردم؟

نخیر نمره دولت در ارتباط با بهبود معیشت مردم صفر بلکه منفی است. آیا دولت می‌داند که چرا به اینجا رسید و نمره‌اش صفر شده و منفی؟ من می‌خواهم بگویم که ممکن است بعضی بدانند ممکن است ندانند اما نحوه اقدام و عملکرد و سیاست‌گذاری دولت دارد نشان می‌دهد که انگار نفهمیده است دلیل اینکه در بحث معیشت نمره صفر گرفته دلیلش چیست.

* چرا فکر می‌کنید دولت چهاردهم هنوز نفهمیده که به معیشت مردم ضربه زده است؟
دلیل اصلی این است که به جای اینکه بیاید به علت بپردازد به معلول پرداخته است. عمده افزایش قیمت‌ها مربوط به اوایل سال گذشته است که ارز یک سری از کالاهای اساسی را مثل حبوبات و شکر از ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان نیمایی کردند یعنی ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان را کردند ۴۰ هزار تومان، چون نرخ نیما در اوایل سال گذشته ۴۰ هزار تومان بود و قیمت کالاها بالا رفت. اما عمده افزایش قیمت کالاها برمی‌گردد به نیمه دوم سال ۱۴۰۳ یعنی زمانی که به اصطلاح دیگر دولت چهاردهم مستقر شد. اتفاقی که افتاد این بود که اولاً نرخ ارز را در بودجه ۱۴۰۴ حدود ۵۵ هزار تومان گذاشته بودند در حالی که نرخ نیما در بازار هنوز ۵۵ هزار تومان نبود و حدود ۴۸ تا ۵۰ هزار تومان بود یعنی نرخ ارزی که در بودجه گذاشتند بالاتر از نرخ بازار نیما بود. درواقع یک پالس به اقتصاد که دادند این نرخ ۵۰ هزار تومان را قبول نداریم بلکه نرخ ۵۵ هزار تومان است. دوم این بود که تقریباً از شهریورماه سال گذشته که دولت مستقر شد شروع کرد نرخ نیما را افزایش دادن و نرخ نیما که تقریباً ۴۵ هزار تومان بود به حدود ۶۸ هزار تومان افزایش دادند که البته این اتفاق باعث شد که نرخ ارز در بازار آزاد قاچاق هم افزایش پیدا بکند. درنتیجه، فاصله بین نرخ بازار آزاد و نرخ ارز رسمی که این‌ها می‌خواستند آن را از بین ببرند نه تنها از بین نرفت بلکه فاصله بیشتر هم شد. خوب این‌ها می‌خواستند با این کار رانت را از بین ببرند خوب از بین نرفت. می‌خواستند کنترل نقدینگی بکنند اما با آن کنترل ترازنامه کنترل نقدینگی هم اتفاق نیفتاد و قیمت کالاها افزایش پیدا کرد.

* افزایش نرخ ارز نیمایی چطور موجب گرانی‌های سرسام‌آور شده است؟
چون ببینید وقتی که نرخ نیما افزایش پیدا می‌کند از کانال‌های مختلف قیمت‌ها را افزایش می‌دهد. اولاً یک سری کالاهای اساسی که دارد با نرخ ارز نیمایی وارد می‌شود با گران شدن ارز نیمایی قیمت آنها هم افزایش پیدا می‌کند. دوم اینکه نرخ ارز نیما در بورس کالا مبنای قیمت‌گذاری است. وقتی که نرخ نیما را می‌برید بالا قیمت کالاهای عرضه‌شده در بورس کالا که عمدتاً مواد اولیه صنایع هست افزایش پیدا می‌کند یعنی یک هزینه دارید تحمیل می‌کنید به تولیدکننده. از آن طرف هم فشار می‌آورید به بانک‌ها که وام ندهید و کنترل ترازنامه کنید. خوب این سیستم به هر حال یک جایی ایست می‌کند دیگر. اگر خوب دقت کنید و بررسی کنید که نرخ ارز رسمی نیمایی از زمانی که دولت چهاردهم مستقر شده در این یک سال اخیر حدود ۶۲ درصد افزایش پیدا کرده است. حجم ارز تأمینی کالاهای اساسی هم کم شده و خوب حجم نقدینگی هم در این مدت حدود ۳۰% افزایش پیدا کرد. درنتیجه قیمت خودرو بیش از ۵۰ درصد افزایش پیدا کرده دلیلش چه بوده؟ دلیلش این است که چون قطعات خودرو با ارز نیما وارد و محاسبه می‌شود وقتی که نرخ ارز افزایش پیدا می‌کند طبیعی است قیمت خودرو هم بالا می‌رود. قیمت لوازم‌خانگی بیش از ۵۰ درصد افزایش پیدا کرده به خاطر اینکه مواد اولیه تولید آن با ارز نیما دارد محاسبه می‌شود، در بورس کالا دارد خریداری می‌شود و به همین ترتیب شکر انواع و اقسام شیرینی‌ها و حبوبات که گران شدند. مثلاً لوبیاچیتی ۲۱۲ درصد افزایش قیمت داشته، نخود ۱۱۴ درصد، شیر پاستوریزه حدود ۴۷ درصد، پنیر ایرانی ۳۸ درصد، برنج خارجی ۸۰ درصد و برنج داخلی هم ۱۰۳ درصد افزایش قیمت داشته است. خوب افزایش تورم از کجا درست می‌شود؟ تورم از همین‌جا می‌آید در حالی که این کالاها در بازار هست یعنی وفور کالا است اما گران است. یک مشکلی در ارتباط با بحث اقتصاد داریم و آن بحث تورم رکودی موسوم به STAGFLATION هست. تورم رکودی چرا اتفاق می‌افتد؟ تورم رکودی با افزایش نقدینگی اتفاق نمی‌افتد. تورم رکودی زمانی اتفاق می‌افتد که هزینه‌های تولید افزایش پیدا کند. هزینه‌های تولید چرا افزایش پیدا می‌کند؟ به خاطر اینکه نرخ ارز را بالا بردیم وقتی نرخ ارز بالا می‌رود باید دستمزدها هم بالا برود که دستمزدها متناسب با تورم هیچ وقت در این سال‌های اخیر افزایش پیدا نکرده است. خوب نتیجه‌اش چه می‌شود؟ نتیجه‌اش این می‌شود که در اقتصاد جنس داریم ولی مردم نمی‌توانند بخرند جنس هست و در انبار بنگاه‌های تولیدی جمع شده اما مردم نمی‌توانند بخرند. به خاطر اینکه نقدینگی در اختیار مردم نیست و به اصطلاح قدرت نقدینگی کم شده مجبورند که قسطی بخرند و قسطی فروشی هم زیاد گسترش پیدا می‌کند. می‌دانید در سال‌های اخیر قسطی فروشی به شدت گسترش پیدا کرده، دلیلش چیست؟ دلیلش این است که مردم پول ندارند مایحتاجشان را نقدی بخرند. چون نرخ ارز بالا رفته و کالاها گران شده است.
نکته جالب توجه این است که از سال ۹۶ تاکنون نسبت نقدینگی به تولید ناخالص ملی نصف شده است. بر اساس اطلاعات بانک مرکزی و مرکز آمار ایران وقتی که نسبت نقدینگی به تولید ناخالص ملی را نگاه می‌کنید در سال ۹۶ حدود ۸۰ درصد بوده و بر اساس اطلاعات بانک مرکزی تقریباً ۱ بوده یعنی به ازای یک واحد تولید یک واحد نقدینگی داشتیم بر اساس آمار بانک مرکزی اکنون حدود ۵۰ درصد یعنی نصف شده است. یعنی به ازای هر واحد تولید نیم واحد نقدینگی داریم. خوب این یعنی چه یعنی اینکه به هر حال افزایش قیمت‌ها خیلی سریع‌تر از افزایش رشد نقدینگی رشد کرده و موجب شده که این اتفاق بیفتد. لذا این نکته‌ای است که بسیار مهم است و جالب این است که بانک مرکزی افتاده در این چرخه ویرانگر و دوباره سیاست‌های غلط را تکرار می‌کند.

* مهمترین اقدام مجلس فعلی استیضاح وزیر اقتصاد بود. در این باره توضیح می‌دهید.
سال گذشته چه اتفاقی افتاد که منجر به استیضاح وزیر اقتصاد شد. آقای همتی وقتی که آمد مستقر شد فشار آورد برای اینکه نرخ ارز نیما افزایش پیدا کند. نرخ ارز نیما ۴۴۵۰۰ تومانی بود و به حدود ۶۹ هزار تومان رسید و موجی از افزایش قیمت‌ها را باعث شد و الان هم داریم آثارش را در جامعه می‌بینیم. چرا یک همچنین کاری کردند؟ دلیلش این بود که گفتند اصلاً چند نرخی معنی ندارد آن زمان هم نرخ نیما را هم نرخ ارز اشخاص را تحت عنوان توافقی داشتیم. گفتند این نرخ‌ها باید یکی شود باید یکسان‌سازی نرخ ارز بکنیم و چند نرخی فساد است. خوب حالا این دو تا نرخ را با همدیگر ادغام کردند نرخ تجاری را خلق کردند. نرخ تجاری خلق شد. بعد دوباره آمدند نرخ اشخاص و توافقی را تحت عنوان تالار دوم احیا کردند. یعنی یک تالار اول داریم که همان ارز تجاری است. یک تالار دوم داریم که همان ارز توافقی است. به همین ترتیب دارد گسترش پیدا می‌کند. این یعنی به زودی گفته می‌شود چرا یک نرخ تجاری و یک نرخ تالار دوم داریم؟ معنی ندارد و تالار اول و دوم باید یکی شود. دوباره تالار اول را که ارزان‌تر است ادغام می‌کنند در تالار دوم و دوباره نرخ بالا می‌رود و دوباره هزینه‌های تولید بالا می‌رود و همین اتفاقی که داریم می‌بینیم می‌افتد. یعنی افتادیم در یک لوپ بسیار مخرب و سیاست‌های تکراری که واقعاً دیگر شکستش بر همه محرز شده است. البته اینکه می‌گویم برای همه محرز شده برای آنهایی که عاقل هستند و فکر می‌کنند در موردش و تاوانش را البته جامعه دارد می‌دهد. مردمی که واقعاً حقوقشان متناظر با آن قیمت‌ها افزایش پیدا نمی‌کنند. نگاه کنید میوه خوب کمتر از ۱۵۰ هزار تومان پیدا نمی‌کنید. قیمت لوازم‌خانگی به شدت افزایش پیدا کرده و دیگر خانوارهای فقیر و متوسط به پایین به همین سادگی نمی‌توانند یخچال بخرند. هزینه‌های تعمیر هم به شدت بالا رفته یعنی اگر یخچال طرف بسوزد به سختی می‌تواند یخچالش را تعمیر کند. چرا داریم از یک طرف داریم هزینه‌های زندگی را بالا می‌بریم از آن طرف درآمدها را به آن نسبت افزایش نمی‌دهیم. بله آنهایی که آزاد کار می‌کنند خودشان را با بازار تطبیق می‌دهند. ولی آنهایی که حقوق‌بگیر هستند نمی‌توانند و دخل و خرج زندگی آنها به هم ریخته است.
نگاه کنید همان‌ها هم که آزاد کار می‌کنند کارشان دچار رکود شده چرا؟ چون هزینه‌های تولید و تأمین آنقدر بالا رفته که این گردش مالی که باید مثلاً دو سه برابر باشد دیگر نمی‌تواند اتفاق بیفتد. چون یک همچنین منابعی وجود ندارد که مردم بتوانند این کار را انجام بدهند. اخیراً دیدیم که در ارتباط با قصه دارو چه اتفاقی افتاد این موج افزایش قیمت دارو که دارید می‌بینید در داروخانه‌ها دلیلش چیست دلیلش نقدینگی است؟ اینکه قیمت یک قرص کپسولی یک‌دفعه ۴ برابر ۵ برابر افزایش پیدا کرده دلیلش نقدینگی است؟ کمبود نقدینگی بوده؟ نه کمبود نقدینگی بوده، نه افزایش نقدینگی. دلیلش این بوده که ارز ۴۲۰۰ را کردید ۲۸۵۰۰. ارز را بردید بالا، قیمت دارو هم رفت بالا از این به بعد شاهد افزایش بیشتر قیمت دارو هم خواهیم بود با این اتفاقاتی که دارد می‌افتد. یعنی هزینه‌ها را بالا بردیم از آن طرف هیچ به اصطلاح مکانیسم جبرانی برای مردم ندیدیم خوب نتیجه‌اش چه می‌شود؟ نتیجه‌اش این می‌شود قیمت دارو بالا می‌رود، قیمت نان می‌رود و…

* یعنی سوءمدیریت در تنظیم بازار نقشی در گرانی‌ها نداشته است؟

البته کمبود نظارت هم هست باید نظارت کنیم که یک‌دفعه خدای نکرده به اصطلاح سوء استفاده نشود.
خوب معلوم است با این اتفاقاتی که افتاد با این تغییر نرخ ارزی هم که در نیما دارد اتفاق می‌افتد یعنی در تجاری دارد اتفاق می‌افتد که می‌رود در تالار دوم تا چند ماه آینده دوباره شاهد افزایش قیمت‌های دیگر خواهیم بود. حالا می‌گویند مثلاً آمدیم ارز ترکیبی درست کردیم ارز ترکیبی یعنی سهم ۲۸۵۰۰ را کم کردیم آوردیم تجاری‌اش کردیم وقتی که این کار را کردیم فردا قیمت کالاهای اساسی افزایش پیدا می‌کند. اینکه قیمت روغن افزایش پیدا کرد یک بخش دلیلش این بود. اینجا ربطی به نقدینگی ندارد یعنی وقتی که ارز ترکیبی درست می‌کنید ارز ۲۸۵۰۰ را کم می‌کنید ربطی به نقدینگی ندارد.
در مجلس وقتی که بحث تورم مطرح می‌شود همه فکرها می‌رود روی بحث نقدینگی و کسری بودجه در حالی که درست نیست. پس اینجا علت‌العلل ارز هست. اصلاً به چیزی که توجه نمی‌شود به همان بحث اصلی است.
واقعاً اقتصاد را انداختیم در یک دور باطل مخرب و گفته می‌شود که صادرکننده ارزش را وارد نمی‌کند. می‌دانید که سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتیم که ۲۰ میلیارد دلار ارز برنگشته است. یعنی چه یعنی یا تبدیل به کالای قاچاق شده یا تبدیل به خانه در امارات و دیگر کشورها شده است. صادرکننده هم بهانه می‌کند که نرخ ارز بانکی مرکزی برایم نمی‌صرفد.

* آیا پیمان‌سپاری ارزی موفق بوده است؟

از سال ۹۷ تاکنون حدود ۶۰ میلیارد دلار ارز صادرات به اقتصاد برنگشته این چه پیمان‌سپاری بوده است؟
اگر پیمان‌سپاری بوده که باید ارز برمی‌گشته است پس پیمان‌سپاری به درستی اجرا نشد.
مشکل تولیدکنندگان این است که باید مواد اولیه را از بورس کالا تهیه کنند اما بورس کالا مبنای قیمت‌گذاری‌اش قیمت‌های جهانی و نرخ ارز است. همین سبب شده با تکانه ارزی، قیمت مواد اولیه بالا می‌رود و گرانی به جامعه تحمیل می‌شود.

* خوب ارزیابی از عملکرد اقتصادی دولت چیست؟

در بحث معیشت گفتم که نمره قبولی نگرفته و نمره صفر حتی منفی گرفته دلیلش این بوده که در سیاست‌گذاری‌ها جای علت و معلول را قاتى کرده یعنی به جایی که بپردازد به علت، پرداخته به معلول و علت را رها کرده است.
یک ضرب‌المثل هست که می‌گویند که سگ را رها کرده سنگ را بسته است. در عرصه سیاست‌گذاری اقتصادی این کار را کردیم نرخ ارز را که عامل اصلی تمام این افزایش قیمت‌ها و این رکودی که در جامعه است مرتب رها کردیم، بعد نقدینگی را که باید متناظر با آن افزایش پیدا کند مهار کردیم. خوب نتیجه‌اش می‌شود همان چیزی که می‌بینیم. به هر حال این تصمیمات کجا دارد اتخاذ می‌شود در دولت دارد اتخاذ می‌شود در شورای اقتصاد دارد اتخاذ می‌شود. مجموعه خروجی دولت این سیاست‌هایی می‌شود که داریم مشاهده می‌کنیم. البته وزرای صمت و جهادکشاورزی باید در جهت حمایت از معیشت مردم جلوی تصمیمات کلان دولت که موجب گرانی ارز می‌شود بایستند اما اینگونه نشده است.

* آیا مجلس در بحث نظارتی در این یک سال به وظیفه خود عمل کرده است؟
به هر حال مجلس به نظر من کار خودش را دارد انجام می‌دهد حالا با یک سری نقاط قوت یا ضعفی دارد. ابزارهایی که در اختیارمان هست به هر حال تذکر و سؤال تحقیق و تفحص و استیضاح است. استیضاح در مرحله آخر است. البته ارائه طرح‌هایی که بتونه امورات را به اصطلاح اصلاح کند یا فعالیت‌ها را روان کند تقریباً می‌شود گفت که از همه این ابزارها داریم استفاده می‌کنیم. در بحث سؤال آخرین سوالی که من پرسیدم از وزیر صمت در ارتباط با بحث کارت‌های اجاره‌ای بود. بیش از ۸ میلیارد دلار ارزهایی که برنگشته مربوط به کارت‌های یکبار مصرف یا اجاره‌ای بوده است. یعنی صادرکننده آمده است کارت بازرگانی گرفته و بعد کالا را صادر کرده ارزش را برنگردانده است. درنتیجه پیگیری مجلس، تعداد کارت‌هایی هم که صادر شده در ۵ ماهه امسال نسبت به سال‌های قبل خیلی کمتر شده است.

مطالب مرتبط