ایران در حالی با «ناترازی گاز» دستوپنجه نرم میکند که خانههایی هستند که نیمی از گاز کشور را میبلعند، صنایع و نیروگاهها را به تعطیلی میکشانند و هر روز هزاران میلیارد تومان خسارت روی دوش اقتصاد میگذارند.
ایران با بحران ناترازی گاز روبهروست؛ در روزهای سرد سال بیش از ۵۰ درصد گاز کشور در بخش خانگی و تجاری مصرف میشود و سهم صنایع و نیروگاهها به کمتر از ۲۰ درصد میرسد. این وضعیت، در زمستان گذشته ۱۸ هزار میلیارد تومان خسارت روزانه ایجاد کرد. کارشناسان راهحل را در بهینهسازی مصرف خانگی، تعویض تجهیزات فرسوده و عایقبندی ساختمانها (اجرای مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان) میدانند.
تبدیل مشکل فصلی به ایراد ساختاری
ایران این روزها بیش از هر زمان دیگری بر لبه پرتگاه انرژی ایستاده است. بحرانی که سالها در قالب مشکلی فصلی دیده میشد، اکنون شکل ساختاری به خود گرفته و با نام «ناترازی گاز» شناخته میشود. هر زمستان، با وزیدن بادهای سرد و افزایش تقاضای مصرف، شعلههای بخاری در خانهها بالا میرود و در همان حال سهم نیروگاهها و صنایع از این منبع حیاتی کمتر میشود. به بیان دیگر، سوختی که باید موتور اقتصاد و تولید را روشن نگه دارد، در دیوارهای بدون عایق خانهها و در وسایل گرمایشی فرسوده به باد میرود. کارشناسان انرژی میگویند تنها راه برونرفت از این بنبست، نه در حفاریهای پرهزینه و پروژههای طولانیمدت توسعه میادین گازی، بلکه در اصلاح الگو و بهینهسازی مصرف است؛ راهی سادهتر، کمهزینهتر و در دسترستر که میتواند آینده صنعت و حتی پایداری انرژی کشور را تضمین کند.
خانههایی که نیمی از گاز کشور را میبلعند
طبق گزارشهای رسمی، در فصل زمستان، سهم بخش خانگی و تجاریهای کوچک از گاز کشور به بالای ۵۰ درصد میرسد و در روزهای اوج سرما این عدد حتی بیشتر هم میشود. این آمار تکاندهنده، معنایی روشن دارد؛ بیش از نیمی از گاز تولیدی کشور تنها در خانهها مصرف میشود. این حجم عظیم مصرف، آنهم در فضایی که بسیاری از ساختمانها از عایقکاری مناسب محروماند و بخاریهای فرسوده و موتورخانههای کمبازده همچنان بر جا هستند، نشانهای از یک فرهنگ مصرف نادرست و ساختار فرسوده انرژی است. در نتیجه، صنایع بزرگ فولاد، سیمان و پتروشیمی که از شریانهای حیاتی تولید کشور محسوب میشوند، ناخواسته در سایه کمبود سوخت قرار گرفته و تولیدشان افت میکند؛ عدم النفعی به اندازهی ۱۶ میلیارد دلار در سال.
زیان ناترازی گاز متوجه صنایع میشود
پیامد این ناترازی در زمستان گذشته به وضوح دیده شد. بنا بر گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، قطع و محدودیت گاز در دیماه ۱۴۰۳ بهطور متوسط روزانه بیش از ۱۸ هزار میلیارد تومان خسارت به اقتصاد ایران وارد کرده است؛ رقمی تکاندهنده که از این میان، ۹۲۱۸ میلیارد تومان تنها به بخش صنعت تعلق داشته است. تعطیلی کورههای فولاد، کاهش تولید سیمان و کندی در زنجیره پتروشیمی تنها نمونههایی از خسارتهای مستقیم این بحران است. صنایع انرژیبر کشور که بخش بزرگی از صادرات غیرنفتی را شکل میدهند، با کوچکترین اختلال در تأمین سوخت، مجبور به توقف خطوط یا کاهش تولید میشوند. نتیجه این چرخه معیوب، کاهش تولید ناخالص داخلی، افت درآمدهای ارزی و درنهایت، ضربهای سنگین بر بازار کار و معیشت خانوادههاست.
بهینهسازی مصرف گاز؛ سپر فراموششده صنعت و اشتغال
در برابر این واقعیت تلخ، کارشناسان انرژی بر راهکاری کمهزینهتر و در عین حال کارآمدتر تاکید دارند؛ بهینهسازی مصرف گاز در بخش خانگی. تعویض بخاریهای فرسوده و با بازدهی پایین و موتورخانه فرسوده با تجهیزات پربازده، اجرای طرحهای عایقبندی در ساختمانها و آموزش الگوی صحیح مصرف، میتواند در کوتاهترین زمان، میلیونها مترمکعب گاز را آزاد کند؛ گازی که در شرایط عادی باید صرف تولید برق و پایداری صنایع شود. مجید بوجارزاده، مدیرکل روابط عمومی وزارت نفت، نیز با هشدار نسبت به غفلت در این حوزه گفته است: «فقط راهحل واقعی، اجرای سیاستهای بهینهسازی مصرف است… مردم مسئول استفاده از بخاریهای کمراندمان یا ساختمانهای غیراستاندارد نیستند؛ سیاستگذاری و حمایت درست میتواند مسیر را تغییر دهد.» این سخن، بازتابدهنده دیدگاه بسیاری از متخصصان است که معتقدند افزایش تولید گاز نهتنها هزینههای میلیاردی (در حدود ۷۰ میلیارد دلار) میطلبد، بلکه سالها زمان نیز نیاز دارد؛ در حالیکه با اقداماتی ساده میتوان بخش بزرگی از ناترازی فعلی را مهار کرد. برآوردها نشان میدهد تنها کاهش یک تا دو درجهای دمای منزل، روزانه ۵۰ تا ۶۰ میلیون مترمکعب گاز صرفهجویی ایجاد میکند؛ مقداری معادل تولید دو فاز میدان گازی پارس جنوبی. چنین عددی خود نشان میدهد که بهینهسازی و مدیریت مصرف، از گسترش پرهزینه تولید مؤثرتر است.
گاز و برق؛ سرنوشتی مشترک
بحران گاز، تنها صنایع را زمینگیر نکرده است؛ بلکه شبکه برق کشور را نیز با خود به ورطه بحران کشانده است. نیروگاههای حرارتی که بیش از ۸۰ درصد برق ایران را تأمین میکنند، در صورت کاهش گاز، دچار افت تولید میشوند و خاموشیها به خانهها و کسبوکارها سرایت میکند. تجربه زمستان گذشته که در برخی روزها ۹۰ میلیون مترمکعب گاز از مدار تولید خارج شد، نشان داد هرگونه بیتوجهی به مصرف بهینه در بخش خانگی میتواند بحران برق را نیز به نقطه بحرانی برساند. ایران امروز در برابر یک انتخاب تاریخی قرار دارد: صرفاً ادامه مسیر پرهزینه توسعه میادین گازی که سالها زمان و میلیاردها دلار سرمایه میطلبد، یا حرکت به سوی بهینهسازی مصرف گاز در بخش خانگی که میتواند با هزینهای بهمراتب کمتر، میلیاردها دلار صرفهجویی به همراه داشته باشد. در شرایطی که صنایع با زیان روزانه ۹ هزار میلیارد تومان از محل کمبود گاز دستبهگریباناند، بیتوجهی به اصلاح مصرف خانگی به معنای استمرار رکود، کاهش صادرات و فشار مضاعف بر سفره مردم خواهد بود. روشن است که «بهینهسازی» دیگر یک توصیه اخلاقی یا انتخاب لوکس نیست، بلکه سپر اصلی برای صیانت از صنعت، اشتغال و آینده انرژی کشور است.