کشورمان که روزگاری به خاطر انرژی ارزانش بهشت تولیدکنندگان بود، حالا به جهنمی برای صنعتگران تبدیل شده است. قطعی برق، مثل خورهای که به جان اقتصاد افتاده، صنایع را یکی پس از دیگری از پا درمیآورد. دیگر نه از مزیت رقابتی انرژی ارزان خبری است و نه از امیدی برای سرمایهگذاری. تولیدکنندگان، خسته و ناامید، چمدانهایشان را میبندند و به فکر فرار به کشورهای همسایهاند. این یک بحران نیست؛ این یک فاجعه تمامعیار است.
وقتی صحبت از قطعی برق میشود، اعداد خودشان داستان را فریاد میزنند. بر اساس برآوردهای رسمی، هر روز قطعی برق برای صنایع بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیون دلار خسارت مستقیم به بار میآورد. این یعنی در یک تابستان حدود ۷۰ روزه که صنایع با قطعیهای مکرر دستوپنجه نرم میکنند، چیزی حدود ۳۵ میلیارد دلار از جیب اقتصاد کشور پر میکشد. حالا به این اضافه کنید خسارت ۱۷۳ هزار میلیارد تومانی که وزارت صنعت در تابستان گذشته گزارش کرده و زیان ۱۲۰ تا ۱۳۰ هزار میلیارد تومانی ناشی از قطعی گاز در زمستان. این اعداد فقط بخشی از ماجراست؛ چون ضررهای غیرمستقیم، مثل توقف تولید، خرابی تجهیزات و از دست دادن بازار، اصلاً قابل محاسبه دقیق نیست. رئیس اتاق بازرگانی اراک، زیان سهماهه تابستان را ۲۰۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده، در حالی که درآمد فروش برق در همین دوره فقط ۱۷۰ هزار میلیارد تومان بوده است! این یعنی دولت حتی نمیتواند هزینههای خودش را جبران کند، چه برسد به جبران خسارت تولیدکنندگان.
آهنربای که دیگر عمل نمیکند
صنایع بزرگ مثل فولاد، سیمان، پتروشیمی و آلومینیوم که قلب تپنده اقتصاد صنعتی ایران هستند، بیشترین ضربه را میخورند. توقف خطوط تولید، نهتنها درآمد این واحدها را به صفر میرساند، بلکه هزینههای اضافی برای راهاندازی مجدد ماشینآلات و تعمیر آسیبهای ناشی از قطعیهای ناگهانی، کمر آنها را خم میکند. مثلاً در صنعت آلومینیوم، علاوه بر ضرر مستقیم توقف تولید، هزینههای جاری مثل حقوق کارگران، بیمه و بهره بانکی همچنان ادامه دارد و مثل طنابی به دور گردن تولیدکننده میپیچد. حتی کارگاههای کوچک، مثل نانواییها و کارگاههای نجاری، از این فاجعه در امان نیستند. پکیجهای خانگی میسوزند، خمیر نانواییها خراب میشود و سفارشهای مشتریان بهموقع تحویل داده نمیشود. اینها فقط اعداد نیستند؛ اینها داستان زندگیهایی است که زیر بار این بیکفایتیهای دولت چهاردهم له میشوند.
یادمان نرود که روزگاری قیمت پایین انرژی در کشورمان، مثل یک آهنربا، سرمایهگذاران داخلی و خارجی را جذب میکرد. تولیدکنندگان با افتخار از هزینههای پایین تولید در ایران حرف میزدند و این مزیت، کشورمان را در بازارهای جهانی رقابتی میکرد؛ اما حالا چه؟ در تابستان، برق نیست که بخواهد ارزان باشد. در زمستان هم گاز نیست که امیدی به تولید باشد. این ناترازی انرژی، مثل یک شوخی تلخ، همه آن مزیتها را به باد داده است. نیروگاهها با کمبود سوخت دستوپنجه نرم میکنند؛ گازوئیل تحویلی به آنها ۲۰ تا ۳۰ درصد کمتر از سال گذشته است و فقط ۴۰ درصد مخازن سوخت پر شدهاند. این یعنی زمستان امسال هم مثل تابستان، باید منتظر خاموشیهای گسترده باشیم.
فرار سرمایهها از تولید کشور
حالا دیگر هیچ سرمایهگذاری، چه داخلی و چه خارجی، جرأت نمیکند پای پولش را به ایران بگذارد. وقتی زیرساختهای پایهای مثل برق و گاز اینقدر غیرقابل اعتمادند، چه کسی حاضر است ریسک کند؟ فعالان اقتصادی به جای توسعه کسبوکارشان، مجبورند پولشان را صرف خرید ژنراتور کنند و حالا حتی برای ژنراتورها هم گازوئیل پیدا نمیشود. این وضعیت، اعتماد سرمایهگذاران را به خاک سیاه نشانده است. برآورد کارشناسان نشان میدهد که کمبود انرژی مستقیماً به کاهش سرمایهگذاری منجر شده و پروژههای صنعتی روی کاغذ باقی ماندهاند، چون هیچکس نمیخواهد در ناترازی انرژی گرفتار شود. حتی تولیدکنندگان فعلی هم دیگر طاقت این وضعیت را ندارند. بسیاری از صنعتگران، بهخصوص در شهرکهای صنعتی، در حال کوچ به کشورهای همسایهاند. آنها ترجیح میدهند واحدهایشان را تعطیل کنند تا زیر بار این همه ضرر و بلاتکلیفی خرد شوند.
دولت چهاردهم در خواب است
فرسودگی زیرساختها، خشکسالی، کمبود سرمایهگذاری و سیاستهای غلط، همه دست به دست هم دادهاند تا این فاجعه رقم بخورد. نیروگاههای قدیمی با راندمان پایین، انرژی را هدر میدهند و شبکه انتقال برق، با اتلاف ۸ درصدی، مثل یک غربال سوراخ عمل میکند. خشکسالی هم کار را بدتر کرده و نیروگاههای برقآبی را عملاً از کار انداخته است؛ اما بدتر از همه، نبود سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر است. ایران با آن همه ظرفیت خورشیدی و بادی، هنوز به سوختهای فسیلی وابسته است و حتی یک قدم جدی برای توسعه انرژیهای پاک برنداشته است. در کنار اینها، استخراج غیرمجاز ارزهای دیجیتال، مثل بیتکوین، با مصرف وحشتناک برق، شبکه را تحت فشار گذاشته و قطعیهای ناگهانی را بیشتر کرده است.
دولت پزشکیان هم انگار در خواب است. به جای حل ریشهای مشکل، فقط صورتمسئله را پاک میکند. خاموشیها را به «مدیریت مصرف» تعبیر میکنند و بار کمبود برق را روی دوش صنایع میاندازند تا فشار از بخش خانگی برداشته شود. این سیاستهای کوتهبینانه نهتنها مشکل را حل نکرده، بلکه صنایع را به مرز ورشکستگی رسانده است. وقتی تولید متوقف میشود، اشتغال ضربه میخورد، بازار داخلی به هم میریزد و رشد اقتصادی هر فصل کمتر از قبل میشود.
قطعی برق دیگر یک مشکل مقطعی نیست؛ یک فاجعه دائمی است که صنعت و اقتصاد را به زانو درآورده است. تولیدکنندگان که روزگاری ستون اقتصاد بودند، حالا فقط منت و سرزنش نصیبشان میشود. سرمایهگذاران فرار کردهاند، تولیدکنندگان در حال تعطیلیاند و مزیت انرژی ارزان به یک طنز تلخ تبدیل شده است. اگر همین اقدامی نشود، تابستان و زمستان آینده، چیزی جز خاموشی و ضرر برای ایران نخواهد داشت.
آسیب قطعی برق به همه صنایع و توقف خطوط تولید
در این میان حسن فروزانفرد، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران با اشاره به ادامه قطعی برق برای صنایع در هفتههای اخیر، گفت: ناترازی انرژی و قطعی برق زمینه افزایش قیمت محصولات را فراهم میکند زیرا وقتی زمان تولید کاهش مییابد یا بهمریختگی برنامه تولید اتفاق میافتد، اندازه تولید به ازای هر واحد از زمان، کاهش و هزینههای سر بار افزایش پیدا میکند.
او افزود: وقتی ما در هفته به جای ۴۴ ساعتِ در اختیار، تنها ۲۰ تا ۳۰ ساعت در اختیار داریم، خطهای تولید کار نمیکنند و تولید در اندازه استاندارد خود انجام نمیشود؛ اما بقیه هزینههای تولید در جای خود هستند؛ بنابراین به شدت به قیمت تمامشده کالاهای تولیدی بسته به صنعت مربوطه فشار میآید. قطعی برق در شهرکهای صنعتی اتفاق افتاده و به همین دلیل صنایع گوناگون درگیر این چالش بوده و هستند. صنایع مختلف متناسب با نوع تکنولوژی و اینکه ۲۴ ساعته یا پارتتایم هستند آسیب متفاوتی میبینند.
قطعی برق و توقف یک هفتهای حملونقل
عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران با اشاره به قطعی دو روزه یا بیشتر برق در هر هفته برای صنایع، گفت: صنایع گاها کل روز را برق ندارند. قطعیهای مکرر برق زمینه عدم اجرای تعهدات را فراهم آورده و توقف یک هفتهای حمل و نقل هم مزید بر علت شد تا ترکیب نابسامانی در برق و حمل و نقل، شرایط را برای صنایع پیچیدهتر کند.
نایبرئیس کمیسیون سرمایهگذاری و تأمین مالی اتاق ایران با بیان اینکه موضوع قطعی برق و کمبود انرژی یک موضوع جدی است، گفت: ما با عنوان «ناترازی انرژی» موضوع بحران انرژی را سبکتر جلوه میدهیم، در حالی که امسال فاصله عرضه و تقاضای برق، جدی و قابل توجه است و از جنس ناترازی نیست، بلکه یک بحران جدی است!
فرصتهای جذاب مهاجرت برای کارآفرینان ایرانی
عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران، بزرگترین بحران صنایع در ایران را تأمین انرژی دانست و گفت: تأمین انرژی الکتریکی در تابستان و سوختهای فسیلی بهویژه گاز در زمستان و کمآبیهایی که صنایع مختلف با آن مواجه هستند، به بزرگترین بحران صنایع کشور تبدیل شدهاند.
فروزانفرد با تاکید بر اینکه مهاجرت کارآفرینان و صاحبان سرمایه از کشور، بسیار جدی و زمینه آن فراهم است، گفت: بسته به نوع فعالیت، سابقه و سرمایهگذاریهای اولیه و جاری شرکتها، این تمایل در حال افزایش است و اگر این مشکلات طولانی شود، قاعدتاً جدای از دست رفتن منابع مالی و سرمایههای کشور، ما شاهد انتقال شرکتها همراه با کارآفرینان خواهیم بود.
او خاطرنشان کرد: زمینههای مساعدی برای سرمایهگذاری در کشورهای جنوب خلیج فارس و ترکیه فراهم شده است. همچنین فرصتهای مهمی برای صاحبان دانش و تولیدکنندگان فراهم شده که اگر به همین مسیر ادامه دهیم، باعث تغییر اولویت کارآفرینان و تولیدکنندگان ایرانی و افزایش سرعت مهاجرت آنها خواهد شد.
سوتیتر: قطعی برق دیگر یک مشکل مقطعی نیست بلکه یک فاجعه دائمی است که صنعت و اقتصاد را به زانو درآورده است. خیلی از تولیدکنندگان و صاحبان ثروت در حال فرار از کشورمان هستند؛ برخی دیگر هم تعطیلی کردهاند و حال مزیت انرژی ارزان به یک طنز تلخ تبدیل شده است.